باید به فکر غصه گلها بود فکر غروب ساکت یک خورشید باید ز درد آینه ویران شد از غصه سپیده به خود لرزید باید به فکر کوچ پرستو بود در فکر یک کبوتر بی پرواز باید به جای یک دل تنها بود آرام و ارغوانی و بی آغاز باید به حرمت غم یک گدان آشفته بود و خم شد و ویران شد وقتی زنی ز غربت غم تنهاست باید شکسته گشتو پریشان شد
در رابطه با پست قبلی
همش کسه شعره
سلام
وبلاگ قشنگی داری
اگه حاضر به تبادل لینک بودی بگو
سلام
وبلاگت جالبه
زیباست
موفق باشی